زندانی سیاسی در آستانه اعدام قرار گرفت

 

سید سامی حسینی زندانی سیاسی محکوم به اعدام هم اکنون در زندان مرکزی ارومیه در انتظار اجرای حکم بسر می برد، وی در زمان بازداشت به شدت مورد شکنجه قرار گرفته است تا به آنچه دستگاه امنیتی برای سناریوی خود نیاز دارد اعتراف نماید. هرانا در همین مورد با یکی از بستگان نزدیک وی گفتگویی را انجام داده است که به شرح زیر است:

 

آقای حسینی دقیقا در چه تاریخی بازداشت شدند؟

 

ایشان در مورخه 14/3/87 در ایست بازرسی شهید شیرازی در جاده اصلی سلماس توسط اداره اطلاعات سلماس بازداشت می شوند.

 

نحوه ی بازداشت ایشان به چه صورت بوده؟

 

در ساعت چهار و نیم صبح هنگامی که با ماشین یکی از دوستان خویش به همراه آقای حسام الدین محمدی، یکی از هم جرمان ایشان، توسط ماموران ایست بازرسی از انها درخواست مدارک میشود  در حالی که ایشان میخواهند مدارک رابدهند به طور ناگهانی مورد حمله ماموران قرار میگیرند و مورد ضرب و شتم قرار میگیرند در عرض چند ثانیه ایشان بیست الی سی مامور را با اسلحه های اتوماتیک مشاهده میکنند و در عین حال دست و پای ایشان را می بندند و به اداره اطلاعات سلماس انتقال می دهند.

 

در مورد برخورد بازجویان و شکنجه هایی که احیانا در طی مدت بازداشت به ایشان روا شده است، لطفا بیشتر توضیح دهید.

 

ایشان همان لحظات اولیه که به اداره اطلاعات سلماس انتقال دادند بدون اینکه تفهیم اتهام بشوند مورد شکنجه های شدید جسمی قرار می گیرند شکنجه های مانند: وصل جریان برق یعنی شک الکتریکی، آویزان کردن، و بستن به میله گازو شلاق زدن به کف پا به طوری که سامی همان روز اول در اداره اطلاعات سلماس بیهوش می شود و به بیمارستان امام خمینی در شهرستان ارومیه انتقالش میدهند ومدت پنج روز در این بیمارستان بستری میشود و به مدت 13 روز هم در بیمارستان خصوصی اداره اطلاعات استان اذرباییجان غربی بستری میشوند ایشان به مدت 17 روز در اثر شکنجه های شدیدی که در هفته اول در اداره اطلاعات سلماس صورت میگیرد در حالت بیهوشی بسر میبرند و به طوری که هنوز هم اثار شکنجه های وارده مشهود است که کتف سمت چپ اقای سامی حسینی بر اثر اویزان کردن به اندازه بیست سانتی متر باز می شود که هنوزهم آثار آن موجود است و به مدت سه ماه و پنج- روز تحت بازداشت بودند به طوری که این دو را به زندان سلماس تحویل میدهند مسئولان زندان از قبول نمودن آن ها خودداری میکنند چرا که به طرز فجیحی شکنجه شده بودند و مسئولان زندان می ترسیدند که آن ها جان خود را از دست دهند؛ بعدا اداره اطلاعات سلماس نامه ای کتبی به زندان میدهد و زندان ایشان را قبول می کنند.

 

ایشان در مجموع چه مدت در سلول انفرادی محبوس بودند؟

 

به طور کلی 3 ماه  و پنج روز در انفرادی بودند.

 

اتهاماتی که نسبت به ایشان در دوران بازجویی مطرح شده، چه بوده؟

 

اتهاماتی که از اول در مورد ایشان مطرح شد همکاری با گروه های مخالف بوده است و بعد از 44 روز که ایشان تحت بازداشت بوده اند ظاهرا در یکی از مناطق مرزی سلماس یک بمبی منفجر می شود و پس از این مدت اتهام بمب گذاری نسبت به ایشان مطرح شده است و ایشان به اتهام بمب گذاری در مسیر نیروهای سپاه پاسداران بازجویی شد.

 

آیا ایشان این قبیل اتهامات را پذیرفتند؟

 

نه خیر ایشان هیچ یک از اتهامات خود را علی رغم شکنجه های جسمی قبول نکردند.

 

آقای حسینی در چه زمان محاکمه شدند؟

 

ایشان در مورخ 14/9/87 در شعبه یک دادسرای انقلاب خوی محاکمه می شوند و علی رغم اینکه وکیل هم داشتند ولی آن وکیل از طرف وزارت اطلاعات تهدید میشود که این متهمان بر ضد انقلاب هستند و نباید به طور کامل از اینان دفاع کنند.

 

آیا در دادگاه، ایشان حق دفاع از خودشان را داشتند؟

 

ایشان در یک دادگاه 7 الی 8 دقیقه ای محاکمه شدند و قاضی پرونده با استدلال به اینکه ایشان خودشان وکیل دارند و وکیل ایشان باید لایحه دفاع را به قاضی بده و نمیگذارند ایشان هیچ حرفی بزنند و از خودشان دفاع بکند.

 

درخواست تجدیدنظر هم به دادگاه ارائه شده؟         

 

بله ایشان در مورخ 21/9/88 درخواست تجدید نظر می کنند و این درخواست در دادگاه تجدیدنظر استان اذرباییجان غربی توسط شعبه 10 تجدید نظر تایید میگردد در حالی که دادگاه تجدید نظر استان صلاحیت رسیدگی به احکام بالای 10 سال را ندارد و این خلاف قانون دادگاه کیفری می باشد.

 

اشکلات حقوقی این پرونده از نظر شما چه بوده؟

 

از اشکالات اساسی این پرونده یکی این است که ایشان به اتهام محاربه محکوم به اعدام شده اند اتهام محاربه از دو طریق اثبات میگردد یکی اینکه با یک بار اقرار فرد متهم به شرط اینکه اقرار با خط خود و بدون فشار بر متهم باشد و دوم اینکه شهادت دو فرد عاقل و بالغ. حال تنها دلیلی که در پرونده برای محاربه موجود بوده است، شهادت شهود بوده است اما هنگامی که در مورخ 28/9/88 پرونده را برای بررسی به دادگاه تجدید نظر استان می فرستند شهود در دادگاه حاضر نشده بودند و این از اشکالات اساسی پرونده بوده است.